فرهاد مجیدی| استقلال| اخبار ورزشی
پیام خصوصی فرهاد مجیدی لورفت
«انتقاد» جزیی جدانشدنی از وجودمان شده است.
«انتقاد» جزیی جدانشدنی از وجودمان شده است. گویی اگر انتقاد نکنیم جزو موجودات زنده این کره خاکی محسوب نمیشویم. کاری هم به درست و غلط بودن انتقادمان نداریم. موتیف همه انتقاداتمان هم این است:«این کار اگر دست من بود» و این من، مایی هستیم که خیلیهایمان وظایف محول شده را به بدترین شکل ممکن انجام میدهیم و حتی از کنترل یک توپ ساده در کنار زمین هم ناتوان هستیم.
در برنامهریزی شهری، 2 نگاه و الگوی عمده به مسایل وجود دارد: "الگوی مسالهگرا و الگوی منبعگرا. اولی همان ما هستیم که منفعل مینشینیم تا مسالهای ایجاد شود و سپس به دنبال راه حل آن باشیم. دست بر قضا راه حل این مساله خودش انبوهی از مسایل دیگر را ایجاد میکند. الگوی منبعگرا اما در قفس نمیماند بلکه برای مشکلات و مسایلی که ممکن است ایجاد شود، قبل از وقوع چارهجویی میکند."
مجیدی فعلا، دقیقا از نوع دوم است؛ او برای اینکه مسایل آینده اذیتش نکند، منفعل ننشست بلکه کارش را انجام داد. سرمربی استقلال، کمتر حرف زد، کمتر ایراد گرفت، صدای غرغرهایش را در ملاعام بالا نبرد، وارد جنگ فضای مجازی با آدمهای معلومالحال نشد و حالا با تیمش در صدر جدول قرار دارد چه رای کمیته انضباطی تایید شود و چه کمیته استیناف طبق معمول، کار دیگری بکند.
انتقاد از تیم مجیدی و خود او زیاد است؛ چرا؟ چون این وظیفه ماست. ما وظیفه داریم حتی از خوبی هم انتقاد کنیم تا خبری از علی دایی در جغرافیای فوتبالمان نباشد و علی کریمی و مجتبی جباری کمتر درگیر فوتبال شوند. از استقلال انتقاد میشود؛ از تیمی که صدرنشین است، بیشتر از همه تیمها برده، حتی یک بار هم نباخته، صاحب بهترین خطوط دفاع و حمله فصل هم هست و این البته همان تیمی است که دیاباته و قایدی و اسماعیلی و ریگی یعنی 4 عنصر فوقالعاده مهم و تاثیرگذار در لیگهای 19 و 20 را هم از دست داده و مدت زیادی از فصل نقل و انتقالات برای ترمیم ایرادهایش را با زوج مددی و فریادشیران سپری کرده است!
نوع بازی استقلال؛ موتیف انتقادات داخلی و خارجی شکل و شمایل بازی استقلال است. گویا در لیگ برتر جزیره هستیم و همه رقبا در حال اجرای تیکیتاکا به سبک سیتی یا دگن پرسینگ لیورپول هستند و این فقط استقلال مجیدی است که بازیهای نازیبا به خورد تماشاگران میدهد. از بازی زیبای آلومینیوم و سپاهان و پرسپولیس حرف زده میشود ولی «فکت» رسیدن به چنین نتیجهای چیست؟
آلومینیوم با بازیهای زیبا تنها 5 برد در 20 بازی آخرش دارد؟ سپاهان پرمهره نویدکیا زیبا بازی میکند که در یک نیم فصل این تعداد باخت داده؟ پرسپولیس و نمایشهای این فصلش واقعا چشمنواز است؟
قصه چیز دیگری است؛ استقلال فرهاد مجیدی روی همه معادلات و مهمتر از آن، معاملات خط قرمز کشیده و به همین دلیل، سیبل انتقادات هست. به استقلال و فرهاد مجیدی، انتقاد وارد است چراکه هنوز نتوانسته ثبات ویژهای در نوع بازی (و نه در نتیجهگیری) داشته باشد ولی 10 برد، 5 مساوی و بدون باخت بودن یک تیم در نیم فصل، دلیل اصلی انتقادات است. استقلال به زعم منتقدین نباید چنین تیمی باشد و باید از نظر منتقدان ببازد ولی بهترین تیم لیگ است و نمی بازد. هواداران استقلال به تیمشان می بالند و این دقیقا همان چیزی بود که فرهاد مجیدی قصد انجامش را از روزی که سرمربی این تیم شد داشت و انجام داد.
فرهاد مجیدی بهتر از هر کسی دیگری تیمش را میشناسد و بنابر همین شناختش برای هر بازی، طرح و برنامهای می چیند. استقلال در ضعیفترین نمایشهای این فصلش هم نباخت: از آلومینیوم بعد از دقیقه 90 گل مساوی را خورد و در پیچ جام حذفی هم درنهایت به سلامت عبور کرد. آن هم با پنالتی زن هایی که باورتان نمی شود. فرهاد مجیدی و شناختش است که جعفر سلمانی 2 گل 3 امتیازی میزند، که ژستد گل نمیزند ولی مدافعان رقیب را به آستانه فروپاشی میکشد.