کدخبر: 4338

مرد جوان برادرش را زنده زنده سوزاند!| جنایت وحشتناک در خیابان سهروردی

مرد جوان به اتهام قتل برادرش از طریق زنده زنده سوزاندن او به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت

برادر کشی در خیابان سهروردی تهران رخ داد.در جریان برادرکشی یه جوان به دست برادرش آتش زده شد.انگیزه برادرکشی اختلافات مالی بود.متهم به برادرکشی از قصاص رهایی یافت.رسیدگی به پرونده برادرکشی ادامه دارد.

14 فروردین امسال رسیدگی به پرونده قتل مرد جوان به نام مصطفی در خیابان سهروردی، در جریان رسیدگی قضایی قرار گرفت و این در حالی بود که اهالی این خیابان شاهد سناریوی هولناک زنده زنده سوختن مصطفی در خیابان بودند.

در حالی که این حادثه در یک مغازه میوه فروشی رقم خورده بود و در هنگام حادثه دو برادر با یکدیگر درگیر بودند،برادر مصطفی به عنوان متهم به قتل او دستگیر شد اما با توجه به اعلام رضایت اولیای دم،متهم به قتل مصطفی از مجازات قصاص رهایی یافت.

متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت و به تحمل 3 سال حبس محکوم شد. اما با اعلام اعتراض همسر مقتول،حکم صادر شده در دیوانعالی کشور تائید نشد و پرونده بار دیگر برای رسیدگی راهی شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران شد و متهم پای میز محاکمه رفت و این در حالی بود که این جلسه رسیدگی تعدادی شهود نیز شهادت خود را به ثبت رساندند.

آتش زدن برادر در خیابان سهروردی تهران

در ابتدای جلسه رسیدگی پدر و مادر متهم به عنوان اولیای دم بار دیگر اعلام کردند که از فرزند خود بابت قتل فرزند دیگرشان شکایتی ندارند.پدر مقتول در توضیح گفت:«مدتی قبل مصطفی به من گفته بود که بدهکاری دارد و تقاضا داشت در مغازه میوه فروشی من کار کند اما به او گفته بودم که مغازه را دو سال قبل به برادرش اجاره داده ام.به او گفتم با برادرت شریک شوید و با هم کار کنید اما بین آنها اختلاف پیش آمد.روز حادثه من در مغازه نبودم اما متوجه شدم که مصطفی با دستگاه پز خود به مغازه رفته بود و قصد کاسبی داشت.من به خاطر حادثه پیش آمده از فرزندم شکایت ندارم و از جانب فرزند مصطفی هم به عنوان قیم او از قصاص گذشت می کنم.»

برادر متهم در پاسخ به سوال قاضی محمدی کشکولی که گفت:«با این حال آینده ماهور، فرزند مصطفی چه می شود؟»پاسخ داد:«از اموال مصطفی چیزی جز بدهکاری او نمی خواهیم و بقیه حق ماهور است.نفقه و سهم دیه را نیز می پردازیم.»

سپس بهار یاری،همسر مصطفی به عنوان شاکی پشت تریبون حاضر شد و در طرح شکایت خود گفت:«همسرم من مردی اهل کار و زندگی بود.او صاحب یک رستوران بود اما رستوران به خاطر شرایط کرونا تعطیل شده بود.3 دانگ مغازه میوه فروشی هم به نام مصطفی بود و 17 سال سابقه بیمه در آنجا داشت.وقتی رستوران تعطیل شد،مصطفی می خواست در میوه فروشی کسب و کار کند اما پدرش می گفت که مغازه به برادرش اجاره داده اند با اینکه مصطفی مالک 3 دانگ آنجا بود و اجاره نامه بدون امضای مالک فاقد اعتبار است.»

بهار یاری در ادامه گفت:«همین باعث بروز اختلاف بین مصطفی و برادرش شده بود و برادرش چند بار در مقابل چشم شاهدان او را تهدید به آتش زدن کرده بود.روز حادثه مصطفی به مغازه رفته بود و پشت دخل بود.پشت دخل مغازه،جایی تنگ است و امکان درگیری فیزیکی برای کسی که آنجا ایستاده وجود ندارد چون اطراف او به خاطر حفظ امنیت بسته است و دستش به افراد آن سمت دخل نمی رسد.یکدفعه مصطفی گر گرفته بود و زمانی که بالای سر او رسیدم ابتدا اقوامش به من گفتند که او خودسوزی کرده است.اما وقتی خودم بالای سرش رفتم به من گفت: برادرم با نامردی به من بنزین پاشید ،نگذار خونم پایمال شود؛ قصاص ... قصاص.»

بهار یاری در ادامه گفت:«گزارش پزشکی قانونی نشان می دهد که در ریه های مصطفی بنزین بوده و این می تواند نشان دهنده این باشد که مصطفی در حال حرف زدن بوده که به او بنزین پاشده شده است.از طرفی بعد از حادثه دوربین های مدار بسته مغازه تخریب شده اند و شاهدانی هم دیده اند که برادر مصطفی با کمک کارگر مغازه اقدام به قطع سیم های دوربین مدار بسته کرده بودند.مگر می شود مغازه ای دو نبش با این حجم فروش روزانه دوربین مدار بسته نداشته باشد؟در حالی که چهار روز قبل از حادثه فردی کیفش را گم کرده بود و با چک کردن دوربین ها به آن فرد کمک شده بود.همچنین نحوه پارک کردن نیسان آبی توسط متهم نشان می دهد که او با نیت قبلی اقدام به آتش زدن مغازه کرد و با پارک کردن نیسان مقابل ویترین مغازه قصد داشت دید افراد را به داخل مغازه ببندد.بعد هم کرکره را پایین داده بود.»

شهادت شاهدان در جلسه دادگاه قتل برادر

بعد از اینکه شاکی پرونده،شکایت خود را ثبت کرد؛شاهدانی که به دادگاه دعوت شده بودند یک به یک پشت تریبون دفاع حاضر شدند.

اولین شاهد مرد جوانی بود که گفت:«آن روز دیدم بین دو برادر درگیری بود. از حرف هایشان می فهمیدم درگیری بر سر دستگاه پز بود. یکدفعه برادر مصطفی دبه بنزین را برداشت و مصطفی که پشت دخل بود گر گرفت.»

شاهد بعدی زن جوانی بود که گفت:«بعد از درگیری دیدم که برادر مصطفی به همراه کارگر مغازه دوربین ها را تخریب کردند و اقدام به خارج کردن اموال مغازه می کردند.مثلا ترازو را بیرون آوردند.»

سومین شاهد،کارگر مغازه بود که گفت:«آن روز صبح زود به مغازه رفتم.20 سال است کارگر این خانواده ام.آن روز آقا مصطفی زودتر به مغازه آمده بود و وقتی برادرش آمد با هم درگیر شدند.من بیرون مغازه بودم و پشت نیسان رفتم تا به پدرشان زنگ بزنم اما یکدفعه مغازه آتش گرفت.در حالی که مغازه داشت می سوخت چطور ممکن است من بتوانم وارد آتش شوم و دوربین را تخریب کنم؟»

سپس یکی دیگر از شاهدان که مرد جوانی بود، گفت:«من یک رهگذر بودم و هیچ کدام از برادرها را نمی شناسم.در ساختمان روبروی مغازه مشغول کار بودم که برای خرید صبحانه به سوپرمارکت نزدیک میوه فروشی رفتم.می خواستم برای صبحانه گوجه و خیار هم بخرم که دیدم دو برادر با هم درگیر هستند.کارگرشان گفت دخالت نکنید چون دو برادر هستند.یکدفعه دیدم همین متهم،بنزین را پاشید و برادر دیگر که پشت دخل بود گر گرفت.»

متهم به قتل برادر : قتل برادرم را قبول ندارم

سپس متهم به قتل که برا قرار وثیقه از زندان آزاد شده است، برای دفاع پشت تریبون رفت و گفت:«مدتی قبل از حادثه برادرم می گفت می خواهد برای کار به مغازه بیاید و روز حادثه وقتی به مغازه رفتم او را دیدم.همیشه ماشینم را جلوی مغازه پارک می کردم تا بارگیری راحت باشد.کرکره را کمی پایین دادم و به او گفتم اینجا چه کار می کنی،گفت آمده ام که کاسبی کنم.گفتم من نمی گذارم اینجا کاسبی کنی چون مغازه را از بابا و مامان اجاره کرده ام و مثل یک غریبه با من قرار داد بسته اند.پس نمی گذارم اینجا کاسبی کنی مگر اینکه از روی نعش من رد شوی.مصطفی هم گفت از روی نعش تو هم رد می شوم و دبه بنزین را برداشت کمی روی خودش ریخت.گفت بیرون می روی یا نه من هم گفتم نمی روم.یکدفعه مقدار بیشتری از دبه ای که دست مصطفی بود در درگیری و کشمکش روی او ریخته شد و یکدفعه مصطفی آتش گرفت.من تنها تقصیر خودم در آن ماجرا را این می دانم که آن روز مغازه ترک نکردم.»

قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم برای صدور رای وارد شور شدند.

ارسال نظر: