موفقیت های فریبا متخصص در زندگیش
یکی از بازی هایش به خاطر همزمانی با دوره خاصی از زندگی اش به شیرین ترین حادثه زندگی اش بدل شده.
یکی از بازی هایش به خاطر همزمانی با دوره خاصی از زندگی اش به شیرین ترین حادثه زندگی اش بدل شده:وقتی پسرم را باردار بودم، یک پیشنهاد کار دریافت کردم. می ترسیدم خطرناک باشد. با دکترم مشورت کردم و گفت اگر روحیه ات را شاد می کند حتما این کار را بکن. برای بچه که خطری ندارد و خوب هم هست. این بهترین اتفاقی بود که در کارم افتاد.
معتقدم زیبایی در سادگی است و حتی اگر بخواهم یک لباس انتخاب کنم تلاش می کنم لباسی باشد که در عین شیک بودن، ساده باشد. من از زرق و برق بیزارم و اگر زندگی مرا از نزدیک ببینید هیچ چیزی ندارم که ارزش مالی خیلی ویژه ای داشته باشد.هیچ وقت نگفته ام چرا فلانی آنجاست .آدم پرتوقعی نیستم برای همین راحت زندگی می کنم .هیچ وقت خودم را با کسی مقایسه نکرده ام، هیچ وقت نگفته ام چرا فلانی آنجاست چرا من اینجا هستم و … فقط در زندگی حسرت کسانی را می خورم که خیلی کتاب می خوانند و گرنه با هر امکاناتی زندگی کرده ام و با آن ساخته ام.
از این که تندیس بهترین بازیگر زن در جشنواره سی و چهارم به من داده شد خجالت کشیدم و دوست داشتم این جایزه نصیب جوان ترها شود .من برای جایزه نیامده بودم و در سنی نیستم که بگویم دریافت جایزه برای آینده کاری ام خوب است. به قول معروف زیادش رفته است و کمش مانده است.