فوری؛ بازیگر معروف سریال زخم کاری مرتکب قتل شد | هانیه توسلی بازیگر سرشناس سریال زخم کاری متهم به قتل عمد شد
سکانسی از سریال زخم کاری را در ادامه مشاهده خواهید کرد
بیوگرافی هانیه توسلی
هانیه توسلی متولد 17 خرداد 1358 در همدان بازیگر ایرانی است. او دیپلم علوم تجربی دارد و فارغ التحصیل ادبیات فیلم نامه نویسی از دانشگاه آزاد تهران است. هانیه چهار خواهر دارد که خواهر بزرگترش هما مدتی در یک مجله منتقد بود در حال حاضر کار ترجمه انجام می دهد.
خواهر دیگرش مهسا جراح مغز است. یک خواهر دیگر دارد به نام هدیه در آمریکا خواننده است. خواهر کوچکش در رشته طراحی شهری تحصیل کرده است. وقتی نمایش پدر دوست داشتنی با بازی او، در یکی از جشنواره های تئاتر، در تبریز روی صحنه رفت، نصرالله قادری که به عنوان داور آنجا حضور داشت، هانیه توسلی را برای بازی در نمایش پدر انتخاب کرد. یک سال پس از آن، در فیلم کوتاه روی جاده نمناک (مهدی کرم پور) و سریال غریبه (جواد اردکانی) بازی کرد و سرانجام با شام آخر وارد عرصه حرفه ای سینما شد.
آروزی تو چیست؟ الگوی تو کیست؟
در بازیگری همیشه گفته ام الیزابت هوپر را دوست دارم . ولی شما تصور کنید که در سینمای ایران که نمی شود که معلم پیانو ساخت و معلم پیانو را بازی کرد. ولی آن خیلی آرمانی است. من بهترین بازی که در زندگی ام دیده ام .
چرا ازدواج نمی کنی؟
ازدواج یه خرده پیچیده است سخته. الان دارم به شما می گویم و ممکن است که ازدواج بکنم. والا راستش وقتی جوان و کم سن بودم خیلی دوست داشتم بچه دار بشوم تو ذهن همیشه بود و تحت تاثیر رمان جان شیفته بودم. چقدر رابطه آن زن با بچه عجیب است من هم در سن شانزده سالگی و هفده سالگی همیشه تو ذهنم .... الان احساس می کنم سی و هفت ساله هستم و خیلی بعید می دانم چون خیلی پیچیده است.این سئوال را به این دلیل کردم که من چون روی تاریخچه بازیگری زن در سینمای ایران کار کردم همه خانم ها اکثرا تنها بودند. بعضی ها خیلی تنها بودند مثلا در تنهایی ...
ماجرای ازدواج هانیه توسلی با مرد آمریکایی
مدتی قبل در شبکه های اجتماعی شایعه ای قرار گرفت که گفته می شد هانیه توسلی با یک سرباز امریکایی ازدواج کرده است. بعد از بررسی های ما مشخص شد او در یک تئاتر بازی کرده است که در آن تئاتر همسر یک فرد آمریکایی است.ماجرای ازدواج پنهانی هانیه توسلی با یک آمریکایی!
نام آن تئاتر نامه های عاشقانه از خاورمیانه به کارگردانی کیومرث مرادی بود و هانیه توسلی نقش زنی را بازی می کند که همسر یک سرباز امریکایی است و برای پیدا کردن همسرش که در افغانستان است به کشور افغانستان می رود.
همسر واقعی هانیه توسلی کیست؟
در مورد ازدواج خانم هانیه توسلی شایعه های زیادی شده است که هیچکدام صحت ندارند و مجرد می باشد. وی گفته است ممکن است هیچوقت فرزندی را به دنیا نیاورد.
ازدواج و فرزند هانیه توسلی
تابحال خواستگاری به آن شکل مرسوم نداشتم که بیایند خانه و چایی بریزم هنوز مجردم.
شاید هیچ وقت بچه ای به دنیا نیاورم ، بچه داشتن کار بسیار سخت و پر مسئولیتی است اصلا نمی توانم بفهمم چه جوری آدم ها اینقدر ر راحت بچه دار می شوند.
هانیه توسلی: سرپرستی یک دختر را برعهده دارم
سرپرستی از راه دور یک دختر بچه اردبیلی را برعهده دارم ، رابطه ما از طریق سیستم بنیاد کودک می باشد و آنها هر شش ماه نیازهای اصلی بچه را برایم م فرستند.
خودم هم تلفنی با بچه صحبت می کنم و برخی مناسبت های مثل تولدش در آذر ماه و روزهای عید خیلی برایم اهمیت دارد.
افتخارات هانیه توسلی
هانیه توسلی چند سال پیش به خاطر بازی در «فیلم شام» آخر تندیس بهترین بازیگر هفتمین جشن خانه سینما را دریافت کرد.
او سال 1391 هم برای بازی در فیلم «دهلیز» سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول را از آن خود کرد.
تجاوز به هانیه توسلی به مدت 4 سال
هانیه توسط چندی پیش به کمپین Me Too «من هم» پیوست.این کمپین بتازگی در میان بانوان راه افتاده و افرادی که یک روز مورد تجاوز و تعرض جنسی آقایان قرار گرفتند با زدن این هشتگ به این پویش می پیوندند.
او با انتشار عکس هایی از 21 ، 22 ، 23 و 24 سالگی با متن احساسی زیر از سختی های آن دوران یاد کرد !
تمام روز را در آئینه گریه میکردم
بهار پنجره ام را
به وهم سبز درختان سپرده بود
تنم به پیلهٔ تنهائیم نمیگنجید
و بوی تاج کاغذیم
فضای آن قلمرو بی آفتاب را
آلوده کرده بود
نمیتوانستم، دیگر نمی توانستم
تمام روز نگاه من
به چشمهای زندگیم خیره گشته بود
به آن دو چشم مضطرب ترسان
که از نگاه ثابت من می گریختند
و چون دروغگویان
به انزوای بی خطر پناه میآورند
کدام قلّه کدام اوج؟
مگر تمامی این راههای پیچاپیچ
در آن دهان سرد مکنده
به نقطۀ تلاقی و پایان نمیرسند؟
به من چه دادید، ای واژه های ساده فریب
و ای ریاضت اندام ها و خواهش ها؟
اگر گلی به گیسوی خود می زدم
از این تقلب، از این تاج کاغذین
که بر فراز سرم بو گرفته است ، فریبنده تر نبود؟
رها شده، رها شده، چون لاشه ای بر آب
به سوی سهمناک ترین صخره پیش می رفتم
به سوی ژرف ترین غارهای دریائی
و گوشت خوارترین ماهیان
و مهره های نازک پشتم
از حس مرگ تیر کشیدند
نمی توانستم دیگر نمیتوانستم
صدای پایم از انکار راه بر میخاست
و یأسم از صبوری روحم وسیعتر شده بود
و آن بهار، و آن وهم سبز رنگ
که بر دریچه گذر داشت، با دلم میگفت
نگاه کن
تو هیچگاه پیش نرفتی