نگاهی به کارنامه کارگردانی هومن سیدی؛ از آفریقا تا خشم و هیاهو
هومن سیدی یکی از بازیگران خوش سابقه سال های اخیر است که کارنامه درخشانی در کارگردانی نیز دارد. در ادامه قصد دارم بهترین فیلم ها، به کارگردانی هومن سیدی را به شما معرفی کنم. همراه من باشید.
هومن سیدی بازیگر، کارگردان، فیلمنامه نویس و تدوینگر سینما، تلویزیون و تئاتر است که به واسطه آثار ماندگارش در طول سالهای فعالیت در عرصه هنر، محبوبیت ویژهای در میان مخاطبان دارد. او تاکنون در نقشها و کاراکترهای مختلف و متفاوتی به ایفای نقش پرداخته و همیشه با نوآوری و کارهای ویژه، طرفداران خود را شگفتزده کرده است. هومن سیدی علاوه بر بازی حرفهای و هنرمندانه در نقشهای متعدد، فیلمهای سینمایی جذابی را نیز کارگردانی کرده است که در زمان خود بسیار خوش درخشیدند و مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار گرفتند. در ادامه من به معرفی بیوگرافی هومن سیدی، فیلم های کارگردانی شده توسط او و فیلم ها و سریال هایی موفق با بازی هومن سیدی می پردازم.
مختصری بر زندگینامه هنری هومن سیدی
هومن سیدی در تاریخ 8 آذر 1359 در رشت به دنیا آمده است. سیدی پس از گذراندن دوره متوسطه و با دیپلم گرافیک، وارد عرصه هنر شد و فعالیت خود را با حضور در کلاسهای انجمن سینمای جوان رشت و ساخت چندین فیلم کوتاه آغاز کرد و به حوزه بازیگری و فیلمسازی علاقهمند شد. هومن سیدی پس از شرکت در کلاسهای انجمن سینمای جوان و علاقهمندی به حوزه هنر و سینما به تهران نقل مکان کرد و در کلاسهای بازیگری کارنامه به مدیریت استاد پرویز پرستویی شرکت کرد. هومن سیدی کار خود را بهعنوان بازیگر در سینمای ایران آغاز کرد و با «یک تکه نان» کمال تبریزی برای اولین بار بر پرده سینما ظاهر شد. بعد از پنج، شش سال بازیگری وارد عرصه فیلمسازی شد و اولین فیلمش را ساخت. امروز هرچند ذهنش بیشتر معطوف به کارگردانی است اما گهگاه بازی هم میکند و حتی توانسته شمایل خاص خود را در بازیگری بسازد. هومن سیدی فیلم به فیلم بهتر شده و از کارگردان خام جوانی که مرعوب فرمهای کارتپستالی میشود، امروز بدل به یکی از استعدادهای نسل جدید فیلمسازی گشته است.
آفریقا با کارگردانی هومن سیدی
اولین فیلم هومن سیدی که با پروانه نمایش ویدئویی ساخته شد. فیلمی خوشساخت که کسی انتظار میزانسنهای خاص و باسلیقگیاش را نداشت و به همین سبب خیلی بیشتر ازآنچه باید مورد تعریف و تمجید قرار گرفت. «آفریقا» با همان الگویی ساخته شد که بعدتر در فیلمهای دیگر سیدی هم تکرار میشود: طراحی میزانسنها و لحظات و منشهای سینماییای که محصول هالیوود و سینمای روز آمریکاست. سیدی با الگوبرداری از منش غربی فیلمسازی «آفریقا» را که درباره دزدی و اخاذی چند جوان است، ساخت و این شروعی شد بر سیر فیلمسازیاش.
فیلم سینمایی سیزده
«سیزده» نشان داد که پیشبینیها در مورد مدل فیلمسازی سیدی غلط نبود و او مسخ در فیلمسازی آمریکایی است. انتخاب اکباتان بهعنوان لوکیشن اصلی داستان که شبیهسازی فیلمهای شهرکی آمریکایی بود، بزرگترین نشان این شیفتگی سیدی بود. «سیزده» موضوع جالبی را در ابتدا میپروراند. علاقه جالبتوجه یک پسر نوجوان به زن همسایهشان دستمایه اولیه فیلم بود اما هرچه به انتهای فیلم نزدیک میشدیم، «سیزده» بیشتر به یک ملودرام معمولی ایرانی نزدیک میشد که همه تقصیرهای رشد غیرطبیعی نوجوانان را به گردن کمتوجهی والدین و اختلافات و دعواهای آنان میاندازد. نکته جالبتوجه «سیزده» اما سه جوان آشوبگری بود که در اکباتان ولگردی میکردند و پسر نوجوان با آنان در مقاطعی از فیلم همراه بود.
فیلم سینمایی اعترافات ذهن خطرناک من
هرچند که پیشازاین، دو فیلم دیگر هومن سیدی در نزد منتقدان جایگاه خود را داشتهاند اما «اعترافات ذهن خطرناک من» آن فیلمیست که نام هومن سیدی را بر سر زبانها میاندازد. ضمن اینکه حالا با این فیلم او در میان آحاد مردم و تماشاگران فیلمبین هم مورد استقبال قرار میگیرد. دلیل اصلی اینکه «اعترافات ذهن خطرناک من» اینقدر محبوب میشود بیش از آنکه به خود فیلم مربوط باشد، به فقر فرهنگی و فنی سینمای ایران برمیگردد. «اعترافات» محبوب است چراکه برای تماشاگری که مدام در سینما با فیلمهای معمولی که بیشتر مناسب مدیوم تلویزیون بوده و در حد و اندازههای بصری پرده سینما نیست، سروکار داشته است، تازگی دارد و او را به یاد محصولات هالیوودی میاندازد. سینمای فقیر ایران حالا اثری را به خود دیده است که قاببندیهای آمریکایی دارد و رنگ و نورش شبیه به فیلمهای ایرانی معمولی نیست و ازلحاظ کیفیت ساخت، یک قدم جلوتر از باقی این سینما است. همین مسئله تماشاگران را نهتنها شگفتزده که مرعوب «اعترافات ذهن خطرناک من» میکند. هومن سیدی برای رسیدن به این کیفیت بصری دست به دامن سینمای آمریکا و الگوبرداری از روی دست فیلمسازان مهمی چون کریستوفر نولان و تارانتینو میشود و هر خوره فیلمی بهراحتی میتواند سینمای روز آمریکا و متدهای کیفی و بصریاش را در فیلم سیدی پیدا کند.
فیلم سینمایی خشم و هیاهو
در «خشم و هیاهو» سیدی پختهتر شده و دستش آمده که سینما در قابهای کارتپستالی هالیوودی خلاصه نمیشود و بار محتوایی نهتنها بعضاً مهمتر مینماید که رابطه تنگاتنگی با فرم دارد و این فرم است که باید بر اساس محتوا و روایت طراحی شود. اگر فرم فیلم خوشگل و شیک باشد اما راه خودش را برود و رابطه درهمتنیده خود با محتوا را به وجود نیاورد، فراتر از یک کارتپستال پیش نمیرود و اصلاً به سینما نمیرسد. «خشم و هیاهو» محصول هومن سیدیای است که حالا به داستانپردازی هم اهمیت میدهد و یک داستان نسبتاً واقعی و جنجالی را برای روایت خود انتخاب میکند: داستان قتل زنی به دست معشوقه همسرش که در واقعیت فوتبالیست بوده است و در فیلم به یک خواننده تغییر حالت داده. گریم و طراحی لباس بازیگران خصوصاً و اصلاً چگونگی پیش رفتن روایت اما مادام دارد مابهازای داستان عینی را بازتولید میکند و میخواهد ذهن تماشاگر تعمداً از داستان عینی فاصله نگیرد. سیر روایت در «خشم و هیاهو» بزرگترین پاشنه آشیل ماجراست و درست پیش نمیرود که البته خیلی هم دور از انتظار نیست. کماکان میبینیم که فرم سینمای روز آمریکا چطور کارگردان را تحت تأثیر خود نگه داشته و او سعی در ارائه تصویری هالیوودی دارد.
مغزهای کوچک زنگ زده بهترین اثر هومن سیدیبهترین فیلم هومن سیدی که برای اولین بار پس از فیلم اولش یعنی «آفریقا» موفق میشود جهان خاص خود را بسازد و تماشاگر را در درون آن گیر بیندازد. در اینجا سیدی هم به دغدغههای فرمیاش پرداخته و هم روایت را از همیشه بیشتر جدی گرفته و این برگ برنده فیلم آخرش است. «مغزهای کوچک زنگ زده» از بسیاری از فیلمها و لحظات هالیوودی الگو گرفته است، درست شبیه به آثار پیشین هومن سیدی. ردپای فیلم «شهر خدا» بهوضوح در فیلم دیده میشود و وفاداری به قاببندیهای تارانتینو، اسکورسیزی یا بزرگان سینمای آمریکا هم به قوت پیشین خود باقی هستند. ولی چه چیزی باعث شده که در «مغزهای کوچک زنگ زده» این شکل فرمپردازی دیگر توی ذوق نزند و تبدیل به طبل توخالی فیلم نشود؟ آیا تقلید از فیلمها و فیلمسازهای محبوب هالیوودی ایراد سیدی محسوب میشود؟ خیر. تارانتینو که سیدی بسیار از او تأثیر گرفته میگوید «وقتی چیزی را در فیلمی دوست دارید، ادای دین و الگوبرداری و اینها چرند است، باید آن را بدزدید.» کاری که خودش هم بهکرات در فیلمهایش انجام داده و از تاریخ سینما بلند کرده و اتفاقاً جواب هم داده است. درباره سیدی هم همینطور است. صرف الگوبرداری یا تقلید صرف نمیتواند ایراد بهحساب بیاید و آنچه باعث شده در «مغزهای کوچک زنگ زده» همه این الگوبرداریها یا دزدیها از فیلم بیرون نزند در توازن و همراهیشان با مضمون است. انگار که فیلمساز این بار در حین دکوپاژ به این فکر نکرده باشد که این نما را طوری بگیرد که خوشگلتر و خفنتر و هالیوودیتر به نظر بیاید که با خود گفته، این صحنه در تناسب با محتوای آن و مضمون و کلیت فیلم باید چطور ساخته شود تا کارکرد درست خود را در فیلم پیدا کند و همه نکته، درست در همین است که فیلمهایی را که ازنظر ظاهری و فرمیک به هم شبیه هستند، «مغزهای کوچک زنگ زده» و مثلاً «اعترافات ذهن خطرناک من» را تبدیل به دو اثر بسیار متفاوت میکند که یکی در سطح باقی میماند و دیگری به دل و احساس تماشاگر رسوخ میکند و از او امتیاز رضایتآمیزی را میگیرد. روایت «مغزها» خصوصاً از بعد از مرگ پدرخوانده جان میگیرد و به سمت و سویی میرود که هومن سیدی پیشازاین در آن قدم نگذاشته است و حالا بعد از ساختن چند فیلم و کسب تجربیات از آنها، بالاخره جرئت داستانگویی و فیلمسازی بهمثابه خلق جهانی تمامعیار را پیدا میکند.
هومن سیدی ابتدای راه خود را بازیگری آغاز کرد و مسیر موفقیت خود را با بازی در سریال های تلوزیونی طی کرد. از این رو من در ادامه به معرفی بهترین فیلم ها و سریال ها با بازی هومن سیدی می پردازم. همراه من باشید.
سریال راه بی پایان (1386)
سریال تا ثریا (1390)
فیلم خط ویژه (1392)
فیلم من دیهگو مارادونا هستم (1394)
سریال عاشقانه (1395)
سریال گلشیفته (1395)