قتل | علت قتل | قتل وحشتناک
جسد مرد جوان کنار اتوبان پیدا شد | ماجرای قتل آقای مدیر چیست؟
با شکایت دختر جوان، تحقیقات به دستور بازپرس عظیم سهرابی آغاز شد و کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی پایتخت بررسیهای خود برای یافتن مرد 45 ساله را آغاز کردند.
تصاویر دوربینهای مداربسته خیابان راز ناپدید شدن مهندس جوان را فاش کردند.
10 روز قبل دختر جوانی هراسان قدم در اداره آگاهی گذاشت و از ناپدید شدن برادرش خبر داد.وی گفت: ایمان، مهندس شیمی است، صبح دیروز برای رفتن به محل کارش خانه را ترک کرد. بعد از ساعتی با تلفن همراهش تماس گرفتم اما خاموش بود. با محل کارش تماس گرفتم و آنها گفتند که ایمان آن روز به سرکار نیامده است. برای یافتن برادرم به سراغ دوست و فامیل رفتم اما کسی از او خبر نداشت در نهایت تصمیم گرفتم که موضوع را به پلیس خبر دهم.
با شکایت دختر جوان، تحقیقات به دستور بازپرس عظیم سهرابی آغاز شد و کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی پایتخت بررسیهای خود برای یافتن مرد 45 ساله را آغاز کردند.
بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف خانه ایمان
در نخستین گام دوربینهای مداربسته اطراف خانه ایمان مورد بازبینی قرار گرفت. در تصاویر دوربینها مشخص شد وقتی مهندس از خانه خارج شده تا سوار خودرواش شود، مرد جوانی به سراغش رفته است و پس از گفتوگویی کوتاه مرد جوان سوار بر خودروی مقتول شده و محل را ترک کرده بودند.
کلید راز ناپدید شدن ایمان در دستان مرد ناشناس بود و تحقیقات روی شناسایی او متمرکز شد. در ادامه بررسیها، یکی از دوستان ایمان، مرد جوان را شناسایی کرد و بدین ترتیب پس از هماهنگیهای قضایی، مأموران راهی خانه تنها مظنون پرونده به نام شهاب شدند.
اعتراف به قتل
شهاب در تحقیقات اولیه مدعی بود که از سرنوشت ایمان بیاطلاع است، اما زمانی که با مدارک و شواهد پلیس روبهرو شد، به قتل اعتراف کرد: قصدم کشتن او نبود، ایمان را از مدتی قبل میشناختم، او بارها پشت سر من حرف زده بود به ایمان چند بار تذکر داده بودم اما بی فایده بود و همچنان کار خودش را انجام میداد، به همین خاطر تصمیم گرفتم با او جدی صحبت کنم.
روز حادثه به مقابل خانهاش رفتم و از آنجایی که میدانستم چه ساعتی از خانه خارج میشود، منتظر ایستادم. وقتی از خانه خارج شد برای صحبت سوار ماشینش شدم اما بین راه بحثمان شد و ناخواسته دستم به سمت چاقویی که داخل خودرو بود، رفت و به ایمان ضربهای زدم.
وقتی زخمی شد، پشت فرمان نشستم میخواستم او را به بیمارستان ببرم اما در مسیر متوجه شدم که دیگر نفس نمیکشد. ترسیده بودم و به همین دلیل به سمت منطقه کوهستانی وردیج رفتم و جسد را در همان حوالی رها کردم. در این مدت خیلی عذاب وجدان داشتم، با این حال فکر نمیکردم که راز این جنایت هرگز برملا شود.
کشف جسد
با اعتراف مرد 35 ساله، کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی راهی وردیج شده و جسد مقتول را کشف کردند. تحقیقات در رابطه با این جنایت به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت ادامه دارد.