نیوشا ضیغمی از رازهای زندگیش می گوید +تصاویر دیده نشده
نیوشا ضیغمی متولد تیرماه سال 1359 در تهران است و اصالتا کرمانشاهی است. ضیغمی فارغالتحصیل رشته روانشناسی کودک از دانشگاه شهید بهشتی است. با بازی در سریال چشم باد ساخته مسعود جعفریجوزانی وارد دنیای حرفهای بازیگری شده است و ستاره شدن امروزش را مدیون تلاشها و راه سختی است که پشت سرگذاشته است.
او تاکنون در فیلمهای فراوانی از جمله شوریده، گناه من، قرنطینه، توفیق اجباری، پرتقال خونی، حیرانی و... ایفای نقش کرده است.
عاشق سفر است و رستورانگردی از کارهای مورد علاقه اوست. ضیغمی از جمله بازیگرهای خوشپوش سینمای ایران است که برای انتخاب لباسش از طراح لباس استفاده میکند، در کارهای اقتصادی بسیار فعال است و در حال حاضر یک کلینیک زیبایی را مدیریت میکند. همچنین بسیار خانواده دوست است و چند سالی میشود که بهعنوان سفیر انجمن حامیان کودکان کار وخیابان فعال است.
سفر چه جایگاهی در زندگیتان دارد؟
سفر را خیلی دوست دارم. به نظر من تنها زمانهایی که انسانها در سفر طی میکنند بهعنوان بخش مفید عمرشان حساب میشود چون عمر بسیار کوتاه است و زمان بسیار زود میگذرد به همین دلیل تجربه و حس و حالی که در سفر به یک مکان جدید مخصوصا با یک فرهنگ، زبان و سنتهای متفاوت به دست میآید در واقع یکی از تنها چیزهایی است که میتواند در عمر آدم بسیار تأثیرگذار و به یادماندنی باشد، پس فکر میکنم انسانی که سفر نکند دریچه دیدگاههایش بسیار کوچک میماند برای اینکه ما در سفر به جز سیاحت خیلی چیزهای دیگر را یاد میگیریم؛ اینکه چیزهایی که در فرهنگ ما نادرست شمرده میشود به نوعی در فرهنگهای دیگر عکس آن است بهطور مثال در کشور ما خوردن کرم یک کار بسیار عجیبی است درصورتی که در کشور چین برای مصرف غذایی پرورش کرم انجام میدهند و کرم جزء غذاهای روزمرهشان است یا در بعد فرهنگی وقتی به کشورهای مختلف که دارای آداب گوناگون هستند سفر میکنید و فرهنگهای متفاوت را میبینید احترام گذاشتن به نگاههای دیگر را یاد میگیرید. سفر تنها سیاحت نیست و انسان را پخته میکند و باعث میشود نگرشهای متفاوت را بپذیرد حتی اگر مورد پسندش نباشد و با نوع نگاهش تفاوت داشته باشد و به نظرم این راز سفر کردن است.
آخرین سفرهایی که رفتهاید به کجاها بوده است؟
آخرین سفر داخلیام به مشهد و خارجی به روسیه بوده است.
اگر چمدانتان حاضر باشد و بخواهید در همین لحظه جایی را برای سفر انتخاب کنید کجا خواهد بود؟
اگر بخواهم در داخل ایران جایی را برای سفر انتخاب کنم ترجیح میدهم به جنوب کشور بروم چون حال و هوای جنوب کشور در این فصل از سال را بسیار دوست دارم و به علت هوای خوب در این منطقه حتم دارم سفر خوبی خواهد شد و برای خارج از کشور دوست دارم به یک جزیره پر از آرامش بروم چون واقعاً خستهام و به آرامش نیاز دارم.
برای سفر چه جاهایی را به ما پیشنهاد میدهید؟
قبل از اینکه پیشنهاد بدهم باید بگویم که در فرهنگ ما به اشتباه جا افتاده است کسی که به خارج از ایران سفر میکند خیلی آدم باکلاسی است ولی ما خیلی جاهای زیبا و نادیده در کشور داریم که خود من هم تاکنون ندیدهام.
من اگر بخواهم برای سفرکردن در داخل ایران جایی را پیشنهاد کنم بیشک یکی از آن جاها اصفهان است. اصفهان از نظر معماری، سبقه تاریخی و جذابیتهای بصریای که در نوع ساختارش دارد یکی از جاهای بسیار دیدنی و جذاب است و همینطور باید اشاره کنم که شهر یزد هم از این لحاظها بسیار دیدنی است.
همچنین یکی از جاهای بسیار فراموش نشدنی برای من که به آنجا سفر کردهام روستای کندوان در تبریز است. جالب است بدانید که کندوان جزء سه دهکده صخرهای جهان است و تنها دهکده صخرهای است که در آن جا زندگی هنوز جریان دارد و ما این را در کشور خودمان نمیبینیم و برای دیدن چنین جذابیتی به کشورهای دیگری چون ترکیه سفر میکنیم. ترکیه از همین جاذبه گردشگریاش در سال میلیونها دلار درآمدزایی میکند و ما در معرفی این جاذبه گردشگری کشورمان به مردمان خودمان و سایر مردمان جهان بسیار ضعیف عمل کردهایم.
یکی دیگر از جاهایی که دوست دارم مردم ایران ببینند کرمانشاه است و این به خاطر عرقی است که من به این منطقه دارم. در کرمانشاه غاری است به نام قوری قلعه که یکی از بزرگترین غارهای مرجانی جهان است و فکر میکنم این غار از کردستان شروع میشود و تا عراق در زیر زمین ادامه دارد و واقعاً این منطقه از نظر زیبایی شبیه پوستر است و اینها تازه چند تا از جاذبههای کوچک ایران است.
در رابطه با جاهای دیگر دنیا باید بگویم شهرهای بسیار دیدنی و مهمی در جهان وجود دارد که هرکدام از آنها زیباییها و فرهنگ مخصوص به خود را دارند اما واقعیت این است که مهمترین و دوستداشتنیترین شهری که در میان شهرهای دنیا به آن سفر کردهام لندن بوده است آن هم به دلیل فرهنگ و آداب شخصیتی مردماش. آنقدر مردم در این شهر درست تربیت شدهاند که شما شاهد آن پشتوانه غنی فرهنگی در این شهر هستید، هم به واسطه اقتصاد قوی و هم به واسطه فرهنگ بالا مردم این شهر کاملاً زندگی کردن را بلد هستند، من لندن را اینگونه دیدهام و تصورم از آن به این شکل است. بعد از لندن یکی از بهترین سفرهای زندگی من به آفریقای جنوبی بوده است آن هم به علت طبیعت بسیار زیبایی که دارد و سفر به آن را پیشنهاد میکنم. همچنین یکی دیگر از بهترین سفرهای من سفر به مالدیو بوده است که جز زیبایی و آرامش جاذبه دیگری ندارد؛ نه مرکزخریدی و نه مرکز تفریحیای جالب است بدانید حتی موبایل هم در این جزیره آنتن نمیدهد، این جزیره بسیار زیباست و در آن آرامش محض حاکم است.
سلیقه غذاییتان در سفر چگونه است؟
من از آن دست آدمها هستم که در انتخاب غذا در سفر بهشدت ریسک میکنم و حتی غذاهایی که بسیار بدمزه است را هم دوست دارم تجربه کنم.
عجیبترین تجربه غذایی که تاکنون داشتهاید چه بوده؟
جالب است بدانید عجیبترین تجربه غذایی که داشتهام همین چند روز پیش در تهران خودمان بود که در یک رستوران به پیشنهاد صاحبانش خورشت کشک سفارش دادم که ترکیب عجیبی از کشک و گوشت بود که نپسندیدم.
تاکنون تجربه سفر کمپی داشتهاید؟
در حد سفر یک روزه تجربه داشتهام اما آدمی نیستم که کوله پشتی بردارم و از این شهر به آن شهر راه بیفتم. اما این مدل سفرها را در حد یک روز، یک روز و نصفی دوست دارم.
میانهتان با آشپزی کردن چطور است؟
واقعا آشپزی کردن را دوست دارم اما تا آنجایی که وقتم برسد، آدمی نیستم که بگویم آشپزی کردن بلد نیستم چون زمانیکه دوازده، سیزده ساله بودهام به علت شاغل بودن مادرم یعد از مدرسه که به خانه میآمدم یک موقعهایی تلفنی از مادرم دستور پخت غذاها را میگرفتم و آشپزی میکردم و آشپزی کردن را دوست داشتم، الان هم آشپزی را دوست دارم اما یک موقعهایی دیگر وقت نمیکنم.
بهترین غذایی که میپزید کدام است؟ و چه غذایی را بیشتر از همه دوست دارید؟
بهترین غذایی که میپزم خورشت خلال بادام کرمانشاهی است و غذایی که بیشتر از همه دوست دارم خورشت قیمه است.
اهل رستورانگردی هم هستید؟ رستوران مورد علاقهتان کدام است؟
رستوران رفتن را خیلی دوست دارم.
یک رستوران بسیار خوب در فرشته به نام بیلیونر وجود دارد که خیلی به آنجا میروم و یکی از غذاهای موردعلاقه من که لوبیا پلو است را آنجا دارد، همچنین محیط بسیار خوبی هم دارد.
آیا ورزش خاصی هست که پیگیر باشید و آن را انجام دهید؟
بله تا جایی که وقتم اجازه دهد به باشگاه میروم و فیتنس و تی آر ایکس کار میکنم.
لباس در کار یک هنرمند چقدر اهمیت دارد؟
پوشش در زندگی یک بازیگر دو بعد دارد؛ یک بعد زمانی است که مقابل دوربین است و دارد ایفای نقش میکند که به نظرم یک وقتهایی است که گریم و طراحی لباس میتواند تا 60-50 درصد برای درست ایفا کردن یک نقش به بازیگر کمک کند بهطور مثال زمانهای بسیاری میشود که گریم و لباس، آن نقشی که قرار است در آن بازی کنم را به من القا میکند و خیلی ناخودآگاه و ذهنی معطوف و شبیه به آن نقش میشوم و خیلی وقتهاست که طراحی لباس چه بخواهد و چه نخواهد به بازیگر لحن میدهد.
بعد دیگر بعد اجتماعی محسوب میشود، یک بازیگر زمانیکه شناخته میشود چه بخواهد و چه نخواهد در دید مردم است و نوع پوشش، نوع آرایشش و... برای مردم سوال است و در موردش فکر میکنند.
به نظر من یک بازیگر در زندگی اجتماعیاش و در مراسمی که شرکت میکند موظف است که پوشش آراستهای داشته باشد و انتخاب پوشش باید متناسب با مراسمی باشد که در آن شرکت میکند. ارزان بودن و گران قیمت بودن پوشش یا برند و غیربرند بودن آن مهم نیست مهم این است که چگونه میپوشد چون به نظر من یک بازیگر اگر در زندگی عادیاش به خودش اهمیت ندهد خیلی اتفاق قشنگی نیست.
در پوشش اجتماعیتان از برند خاصی استفاده میکنید؟
نزدیک به سال است که خانم بهاره اربابی برای من طراحی لباس میکنند و تقریباً در اکثر مراسم رسمی و حتی در زندگی روزمرهام با لباسهایی که ایشان طراحی کردهاند حضور پیدا میکنم و دیگر فارغ از طراح لباس بودن، ایشان دوست من هستند و با همدیگر خیلی همسلیقه شدهایم و حرف یکدیگر را میفهمیم و برمبنا و تناسب جاهایی که من حضور پیدا میکنم برای من پوششی را طراحی میکنند و من از ایشان بهعنوان یک دوست و همراه ممنون هستم. وقتی شخصی در یک جایگاهی موفق میشود خیلی افراد هستند که دراین مسیر همراه و کنارش بودهاند که دیده نمیشوند وخانم اربابی یکی از آن همراهان است.
اهل خرید کردن هستید؟ خرید مورد علاقهتان چیست؟
بسیار زیاد و خرید مورد علاقهام کیف و کفش است.
اگر بازیگر نمیشدید چه کاره میشدید؟
قطعاً سینماگر میشدم، من در حال حاضر غیر از سینما کارهای زیادی انجام میدهم اما هیچکدام از نظر روحی مرا ارضا نمیکند. من قطعاً سینماگر میشدم، حالا ممکن بود تهیهکننده شوم، کارگردان شوم، آهنگساز شوم یا... اما هرکاری که انجام میدادم سعی میکردم به سینما ربط پیدا کند.
در کنار بازیگری کار دیگری هم انجام میدهید؟
بله. در کنار بازیگری یک کلینیک پوست و مو است که نزدیک به یک سال است در آنجا با دوست خوبم خانم دکتر ظهیری همکاری میکنم.
باید بگویم خیلی کلینیکها بودهاند که در این مدت از اسم من سوءاستفاده کردهاند و گفتهاند یا با ما همکاری داشتهاند یا شعبهای از کلینیک ما هستند. باید این نکته را بگویم که ما تنها یک شعبه داریم و فعلاً هم قصد نداریم در تهران شعبه دیگری افتتاح کنیم و تنها پزشک ما خانم دکتر ظهیری هستند و قرار نیست پزشک دیگری به ما اضافه شود و غیراز اینها هر چیز دیگری که میگویند دروغ است.
آخرین فیلمی که در آن ایفای نقش کردهاید چه بوده است؟
آخرین کاری که در آن ایفای نقش کردهام همین یکی دو هفته پیش در فیلم جدید پیمان قاسمخانی بوده است که یک سکانس در این فیلم مهمان بودهام و به حرمت دوستی 12-10 سالهام قبول کردم که این کار را انجام دهم و همین یک سکانس هم که در آن بازی کردم بسیار بامزه بود و به نظرم ترکیب فیلم ترکیب جالبی میشود. در حال حاضر قرار است در یک فیلم سینمایی ایفای نقش کنم که از اول بهمن کلید میخورد.
بین کارهایی که در آنها بازی کردهاید کدام را نقطه عطف میدانید؟
من همیشه فکر میکنم که یکی از بزرگترین شانسهای زندگیام این بوده که شروع کارم با آقای جوزانی و سریال در چشم باد بوده است. اما من همیشه میگویم فیلم شوریده را یک جور دیگر دوست دارم چون خودم را تا قبل از این کار به یاد ندارم و بعد ازاین فیلم دچار استحاله شدم. بازی دراین فیلم برای من مانند سربازی بود و باعث شد من به پختگی برسم و نتیجهاش این شد که من سر سومین فیلمم کاندیدای دریافت سیمرغ برای نقش اول زن شدم آن هم درسالی که حریفهای بسیار قدری داشتم و سورپرایز بزرگ زندگی من بود. نقشهای زیادی را دوست دارم. نقشم در فیلم گناه من را دوست دارم، نقشم در فیلم قرنطینه را دوست دارم که به خاطر بازی در این فیلم تا همین حالا هم کمی توهم سرطان همراه من است. ولی به هرحال هر بازیگری در زندگیاش یک نقشی دارد که مثل پلی است که از آن عبور میکند و فیلم شوریده برای من چنین حکمی را داشته است.
تفریح مورد علاقهتان چیست؟
تفریح مورد علاقه من سفر است و هنگامی که وقت خالی پیدا میکنم ترجیح میدهم به سفر بروم حتی اگر شده برای دو روز. سفر کردن برای من خیلی هیجان انگیز است و زمانیکه میخواهم به سفر بروم حس بچگی به من دست میدهد.
اوقات فراغتم در طول روز هم با فیلم دیدن و ورزش کردن و خانوادهام میگذرد و خانواده بسیار برای من اهمیت دارد.
میانهتان با کتاب خواندن چگونه است؟
واقعا کتاب خواندن را دوست دارم ولی الان کتاب خواندن من شده یک ربع تا نیم ساعت در شب و تا یک ساعت هم در روز در ساعتی که از خواب بیدار میشوم و بیشتر مطالعهام معطوف شده است به خواندن اخبارها و گزارش در اینترنت و مدتی است وقت خواندن رمان پیدا نکردهام ولی آدمی نیستم که بگویم الان که بازیگر شدهام دیگر مطالعه کافی است. کلاً از انسانهای تهی مغز خوشم نمیآید و سعی میکنم درباره همه مسائل چه مسائل جزیی مانند آشپزی و چه مسائل مهم اجتماعی، علمی و با مطالعه صحبت کنم و دوست ندارم آدمی باشم که با مغز خالی دهان باز کنم و حرف بزنم.
برای خواندن چه کتابی به ما پیشنهاد میکنید؟
من کتابهای وین دایر را دوست دارم چون در آنها درس زندگی وجود دارد.
من خیلی انسان متلاطمی بودم چون سقف آرزوهایم خیلی بلند است و برای رسیدن به همه چیز خیلی دست و پا میزدم. خواندن کتابهای وین دایر ذهن من را خیلی متمرکز کرد و به من آرامش داد و به من تلنگر زد که در راه رسیدن به هدف نباید خودزنی کرد، همچنین نباید دیگران را زد و زیر پا له کرد. و خواندن این کتابها به من این را فهماند که اگر میخواهی به هدفت برسی برس اما نه خودت را بکش و نه دیگران را و من الان به آرامش درونی زیادی رسیدهام.
عجیبترین خصوصیت اخلاقیتان چیست؟
فاصله بین گریه و خندهام بسیار کوتاه است و گاهی ممکن است این فاصله یک ثانیه بیشتر نباشد.
اوایلی که ازدواج کرده بودم همسرم فکر میکرد من دارم بازی میکنم و ادا درمیآورم، الان که پنج سالی میشود که از ازدواجمان میگذرد فهمیده که شخصیتم این گونه است.
به ضرب ثانیهای میشود مرا خوشحال کرد و به همان سرعت میتوان اشک مرا درآورد، بین خندیدن و گریه کردنم هیچ مرزی نیست شاید علتش این است که من خیلی خودم هستم و هر حسی که به من قالب میشود همانم و در زندگی عادیام بلد نیستم ادا دربیاورم.
چه چیزی بیشتر از همه ناراحتتان میکند؟
بیشترین چیزی که ناراحتم میکند دروغ است، بسیار از دروغ متنفرم و تلاشم این است که دروع نگویم و ادا درنیاورم و دومین چیزی که بسیار ناراحتم میکند این است که کسی که به او دست رفاقت دادهای و یا علی گفتهای از پشت به تو خنجر بزند.
عجیبترین شایعهای که درباره خودتان شنیدهاید چه بوده است؟
روزی بود که عکس خودم و همسرم را بر جلد یک مجله دیدم که از زبان من اعلام کرده بودند فرزندم در راه است و من حس مادری دارم و... . و این شایعه بسیار عجیب بود و من به مدت دوسال تاوانش را پس دادم و برای همه توضیح میدادم که من بچه ندارم و هنوزم که هنوز است گاهی مرا در خیابان میبینند و حال دختر نداشتهام را میپرسند!
بازی و سرگرمی مورد علاقهتان کدام است؟
یک سالن پاتیناژ در تهران افتتاح شده است که بهشدت دلم میخواهد در نخستین فرصتی که به دست آوردم به آنجا بروم و میتوان گفت ورزش کردن بازی مورد علاقه من است.
و حرف آخر...
هیچ وقت به خاطر عدم موفقیتمان دیگران را مقصر ندانیم. به نظر من بزرگترین دشمن هر انسان تنها خودش است. درسته در مسیر موفقیت مهم است که در چه محیطی پرورش یافته و بزرگ شدهایم اما اگر به زندگی آدمهای موفق در سطح جهان نگاه کنیم متوجه میشویم که خیلی از آنها انسانهای فقیری بودهاند و در راه هدفشان بسیار تلاش کردهاند و بارها شکست خوردهاند اما هیچ وقت ناامید نشده و از پا ننشستهاند. اینها رؤیا نیست و عین واقعیت است، فقط خواستهاند و توانستهاند. محال ممکن است انسان در زندگیاش به چیزی ایمان داشته باشد و به آن نرسد.