عکس بازیگران/عکس بازیگران زن/عکس بازیگران معروف
تغییر جنجالی متین ستوده بعد از ازدواج / تصاویر دیده نشده
تصاویر خاص از لحظات زندگی متین ستوده بازیگر جوان را با ما ببینید.
متین ستوده ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۶۴ در تهران متولد شد. متین ستوده تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهٔ مدیریت بازرگانی سپری نمود. متین ستوده به تازگی ازدواج کرده است. متین ستوده بازی در نقش شیوا را نقطه عطف زندگی خود می داند. اخبار متین ستوده بازیگر معروف را با ما دنبال کنید.
چالش زندگی متین ستوده
شنیدن خبر مرگ افراد نزدیک واقعا دردناک است و کنار آمدن با این موضوع کار ساده ای نیست. متاسفانه من سال ها قبل خاله و دختر خاله ام را از دست دادم و این موضوع تا مدت ها روی روحیه من تأثیرات منفی گذاشت اما چیزی که به من تلنگر اساسی زد و باعث تغییر جدی نگاهم به مرگ شد مرگ یکی از پسران جوان فامیل بود که به تازگی ازدواج کرده بود و هیچ کس در بدترین شرایط ممکن هم فکرشو نمی کرد که او ممکن است فوت کند اما او در یک تصادف درگذشت و این اتفاق باعث شد که من به این حقیقت که مرگ هیچ وقت خبر نمی کند و هر لحظه ممکن است سراغ آدم بیاید پی ببرم.
خانواده متین ستوده
سیدحسین پدر متین که متولد 1327 در محله پشت بازار خرم آباد و کارمند صداوسیما است؛ مادر متین نیز معلم دبستان بود که پس از 35 سال خدمت بازنشست شد. خواهری بزرگتر از خودش داره به نام مریم و برادری بزرگتر به نام مانی.
خانم ستوده ازدواج نکرده و مجرد می باشد. او در آخرین مصاحبه اش گفت :چند سال پیش یک نفر صادقانه دوستم داشت و ولی من بی رحمانه با او صحبت کردم و وقتی که متوجه این موضوع شدم برگشتم اما پذیرفته نشدم چون جایم پر شده بود و من دیر برگشتم.
تحصیلات متین ستوده
متین ستوده در رشته مدیریت بازرگانی تحصیل کرده است و در کلاس های بازیگری امین تارخ نیز شرکت کرده است. وی تا کنون در سریال های سه دونگ، سه دونگ، میکائیل و سریال غیرعلنی به ایفای نقش پرداخته است.
آغاز کار متین ستوده
متین السادات ستوده بازیگر کشورمان از آن دسته از بازیگرانی است که از دوران کودکی و به واسطه پدرش وارد عرصه بازیگری شد اولین بازی او در سریال بازنشستگی بود؛ اما یادآوری را می توان نقطه عطف کارنامه کاری متین ستوده دانست.دنیای بازیگری این هنرمند جوان فراز و نشیب فراوانی دارد از ورودش در سنین کودکی به تلویزیون گرفته تا دوری اش از این حوزه و بازگشت مجدد او.
حاشیه متین ستوده
متین ستوده در مهر ۱۳۹۸ و پس از آنکه پوشش او در اکران خصوصی فیلم سینمایی «مسخرهباز» با واکنش برخی رسانهها مواجه شد، به دادسرای ارشاد احضار شد.او در نهایت با قرار کفالت آزاد شد.
اما واکنشها به پوشش مهمانان زن در آن مراسم تا آنجا پیش رفت که برخی نمایندگان مجلس، از احضار وزیر ارشاد ایران به مجلس برای پاسخگویی خبر دادند.
رابطه ات با مطبوعات و گفتگوهایی که بهت پیشنهاد می شه چطوریه؟ چون بهم ثابت کردی که دغدغه جلد را نداری؟
نه! واقعاً دغدغه جلد ندارم، وقتی شما عکس این فرشته های کوچک و زیبا را چاپ می کنید که پر از حس زیبای زندگی هستند من چرا بگم جلد؟ نه حالا حتی قبل تر از این هم دغدغه جلد را نداشتم چون اصلاً دغدغه دیده شدن را ندارم. من همه تلاشم را گذاشتم برای کاری که دوستش دارم تا اون کار و نقش را به بهترین شکل و به نحو احسن انجام بدم. ترس کوچکی از مطبوعات داشتم اما حالا نه، چون ازشون صداقت دیدم پس منم با صداقت باهاشون برخورد می کنم.
از شیوا سعادت چیزی در متین ستوده رسوخ کرده، برعکسش هم سوالم هست از متین ستوده چیزی در شیوا سعادت رسوخ کرده؟
در طول کار سعی کردم خیلی از شیوا یاد بگیرم، یه جاهایی شیوا از متین آموخت. شیوا سعادت بودن خیلی خوبه چون مبارزه کردن را در اون می بینی، چون باورش می کنی که توی این سن کم چطور با همه مشکلات زندگی دست و پنجه نرم می کنه و روز به روزم صیقل می خوره و آب دیده می شه. اینکه چطور تلاش می کنه برای زندگی کردن درست! من شیوا را شبیه همون الماسی می دونم که در شرایطی سخت تبدیل می شه به گرانبهاترین جواهر دنیا! می فهمه که باید بپذیره که الان خودشه و خودش و یه تنهایی که قراره اون را تحمل کنه، نه خواهری هست و نه پدر و مادری. این حس زندگی شیوا برای من به شدت قابل ستایش بود. شیوا از مرگ نمی ترسه از تنهایی می ترسه به خاطر همین خدا کمکش می کنه و علی را سر راهش قرار می ده تا زندگی تازه ای را در کنار اون تجربه کنه!
مصاحبه با متین ستوده
اما معلوم بود که شیوا تنها نمی مونه؟
آره به خاطر همینه که شیوا می گه «تنها هستم اما دیگه تنها نمی مونم». حرفت را کاملاً قبول دارم هم نکاتی از من در شیوا رسوخ کرده و هم از شیوا در متین به یادگار ماند. بعضی از نقش ها فقط یه نقش نیستند که تو اونها را بازی کنی و بری و بگی گذشت این هم یه نقش بود مثل بقیه نقش ها. من نزدیک به یک سال و خورده ای از روزی که اولین تلفن به من شد تا همین چند شبی که مانده به انتهای کار با شیوا زندگی کردم. با لبخندش لبخند زدم، با غمش غمگین شدم، با مریض شدنش تب کردم، من با شیوا بزرگ شدم! این را نمی توانم نادیده بگیرم. شیوا سهمی از من و زندگی من بود که راحت به دستم نرسید و راحت هم از دستم نمی ره
بهترین درسی که از زندگی گرفتی؟
هیچ کس به اندازه پدر و مادرم از خوشحالی من خوشحال نمی شه. این را به همه خوانندگان مجله می گم، چون دیگه منم شدم یه بخشی از «راه زندگی». مطمئن باش هیچ آدمی به اندازه پدر و مادرت از خوشحالی تو خوشحال نمی شن و به همون اندازه هم پدر و مادرت به اندازه غمگین بودن تو غصه نمی خورن، این را از متین ستوده همیشه به یادگار یه گوشه از قبلت بنویس.