کدخبر: 180

مهران مدیری؛ همچنان یک سر و گردن بالاتر!

شاید راز جذابیت او در تناقض ها باشد؛ نوعی «رندی» که در جامعۀ ایران از دیرباز غیر‌قابل‌اجتناب بوده است

عصر ایران؛ گمان نمی‌کردم پس از سال‌ها بار دیگر در ستایش مهران مدیری دست به قلم (و در عصر‌ایران دست به کی‌بورد) شوم چرا‌که وجوه قابل انتقاد از او در سال‌های اخیر کم نبوده است:

این‌که برنامه را پُر و پیمان و با آیتم‌های مختلف شروع می‌کند و لابد بر اساس آن برآورد هزینه تعریف می‌شود ولی به مرور و هنگامی که بیننده عادت کرد دیگران را آرام آرام کنار می‌گذارد و از هزینه ها می‌کاهد و تنها خودش باقی می‌ماند!

این‌که وقتی وارد سیاست می‌شود جسارت او در حد طعنه به دولت است و جرأت ندارد سراغ نهادها و دستگاه‌های دیگر برود و اگر هم برود چون برنامه مستقیم و زنده نیست طبعا حذف می‌شود. (یک بار پس از سیل نوروزی که به غیر دولت طعنه و در واقع تنه زد کنار گذاشته شد!)

این که انگار هنر در این مملکت تنها در بازیگران سریال‌های تلویزیونی یا خوانندگانی که صدای آنان از تلویزیون پخش می‌شود خلاصه شده و این نوع گزینش، آدم را یاد حمید شب‌خیز می‌اندازد که فقط خوانندگان لُس‌آنجلسی را لایق توصیف هنرمند می‌داند و انگار این مملکت نقاش، مجسمه ساز، نویسنده و شاعر ندارد! 

مهران مدیری

این که به دلیل موفقیت‌های مالی خیره‌کننده که او را از یک صدا‌پیشه و بازیگر عادی به یک ستارۀ سینما و تلویزیون و پُردرآمدترین شومن ایران تبدیل کرد دنیا را از منظر پول می‌بیند و حتی مثال‌هایی می‌زند که برای نوکیسه‌ها بیشتر قابل درک است تا مردم عادیِ گرفتار تأمین معیشت.

این که نگاهی از بالا به پایین دارد و آدم گاهی حس می‌کند به آنچه می‌گوید قلباً باور ندارد و تنها بر زبان او جاری می‌شود و موارد دیگری از این دست.

اما وقتی سریال «021» را دیدم که زوج سیامک انصاری و جواد رضویان می‌خواستند ادای او را دربیاورند و نتوانستند چون آن، «آن»ِ مهران مدیری را نداشتند (ولو سال‌ها با او کار کرده باشند و انگار فوت کوزه‌گری را هنوز یاد نگرفته‌اند و در فن مانده‌اند)، یا هنگامی که تلاش شهاب حسینی را در «همرفیق» می‌بینی که تمام مهارت فوق‌العادۀ خود در بازیگری را به کار می‌گیرد و در پوشش و باز گذاشتن یقۀ پیراهن و خنده‌های بلند دست بازتری به نسبت تلویزیون دارد و به رغم سابقۀ اجرا باز هم حس می‌کنی دارد از سینا ولی‌الله تقلید می‌کند و خودش نیست.

البته زمانی که دو برنامۀ اخیر «دورهمی» را در گفت و گو با دو میهمان - جلال مقامی دوبلور پر سابقه و مشهور به خاطر برنامۀ «دیدنی‌ها» و سارا رسول‌زاده که با نقش «نجلا» در سریالی به همین نام به شهرت رسید- دیدم احساس کردم مهران مدیری اگر بخواهد و اگر حوصله داشته باشد و از این همه و رفاه و زندگی لوکس دل‌زده نشده باشد می تواند دوباره اوج بگیرد.مهران مدیری؛ همچنان یک سر و گردن بالاتر!

این‌که بر خلاف تصور خیلی ها ذاتاً آدم شادی نیست و در محافل و مجامع کاراکتری جدی دارد و با شعر شاملو مأنوس است و اگرچه از بیان سخن‌های گاه و بی‌گاه مطابق سلیقۀ سیاسی مدیران صدا وسیما ابایی ندارد اما زیر بار تظاهرات ایدیولوژیک نمی‌رود و همچنان مهران مدیری مانده تا با قاطعیت بگوییم تلویزیون ایران در سال های بعد از انقلاب دو شومن در استانداردهای جهانی داشته است. اولی بی‌گمان و بی‌هیچ تردید منوچهر نوذری فقید است و دومی مهران مدیری که اگرچه به عنوان کارگردان و بازیگر و برنامه ساز و البته آدمی پول درآر شهرت دارد اما «شومن» است. به مفهوم مثبت کلمه البته.

مهران مدیری

شومن های دیگری هم ظاهر شدند اما مسیر خود را تغییر دادند. از سید محمد حسینی که ناگهان اپوزیسیون (!) شد تا رضا رشید‌پور که مجری مسابقه شده و محمود شهریاری که در راهی دیگر افتاد.

مهران مدیری اما موقعیت خود را می‌شناسد.

در گفت و گو با آقای مقامی نشان داد فیلم کلاسیک خوب زیاد دیده و در مصاحبه با «نجلا» با دختر جوان در ستایش دکتر علی رفیعی - استاد و کارگردان تئاتر- هم‌زبانی کرد و شک ندارم اگر دست او بسته نبود و چون برنامه شامگاه پنجم دی پخش می‌شد به زادروز بهرام بیضایی اشاره می‌کرد و به احترام او می‌ایستاد و از حضار خیالی می‌خواست برخیزند و کف بزنند ولی سرنوشت عادل فردوسی‌پور را دیده‌اند و هر چند مدیر شبکۀ نسیم مانند علی فروغی شبکۀ سه نیست ولی «مدار»، در کل همان است.

شاید کمتر کسی مثل مهران مدیری بتواند وارد گفت و گو با دختر جوان بازیگری شود و آتو دست منتقدان ندهد.

در صدا و سیمایی که مجری شبکۀ خبر و مدیران او راجر واترز و گروه «پینک فلوید» را نمی‌شناسند و مصاحبه با او دربارۀ جو بایدن را به عنوان کارشناس سیاسی پخش می‌کنند و مضحکۀ خاص و عام و ناگزیر از عذرخواهی می‌شوند حضور مهران مدیری که با موسیقی غربی آشناست و بیش از بازیگری شیفتۀ موسیقی است، فرصتی مغتنم است.

کتمان نمی‌کنم که بهانۀ اصلی این نوشته پاسخ‌های درست و سنجیدۀ سارا رسول‌زاده است که از نقش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و کلاس‌های دکتر علی رفیعی گفت. اگر خانوادۀ او به آموزش و پرورش رسمی و خشک و استعداد‌کُش بسنده کرده بودند و خودش به رشتۀ دانشگاهی «مدیریت صنعتی»، اکنون در مسیر دیگری قرار داشت اما گفت دو سال کلاس‌های تئاتر علی رفیعی به اندازۀ یک دانشگاه او را ساخته است.

در روزگاری که دختران هم سن و سال و بسیاری از بازیگران در فضای اینستاگرام غرق‌اند او از کتاب‌ها و مضامین جدی گفت و این سخن «برنارد شاو» را یادآور شد که «آدم های کوچک از آدم‌ها حرف می‌زنند، آدم‌های متوسط از اتفاقات و آدم‌های بزرگ از ایده ها» و در این شبکه بیشتر دربارۀ آدم‌ها و اتفاقات، گفته و نوشته می‌شود.

مهران مدیری

به مدیری بازمی‌گردم: از رفتارهای او هم کاملا مشخص می‌شود که کدام میهمان تحمیل شده و کدام یک باب میل اوست. به یاد آوریم در همین دورهمی از یکی از خبرنگاران تلویزیون دربارۀ نوع گزارش های جهت دار سیاسی او پرسید :«دچار عذاب وجدان نشدید؟» ولی دو شب بعد نهایتِ هم‌دلی را با عادل فردوسی‌پور نشان داد. یا اگر بازیگرانی سطحی در مقابل او بنشینند ابایی ندارد که گاهی دست‌شان بیندازد و بی‌سوادی‌شان را به رخ بکشد و وقتی ببیند طرف، اهل فکر و مطالعه است احترام خود را پنهان نمی‌کند.

هیچ یک از اینها البته انتقادات صدرِ این نوشته را بلاموضوع نمی‌سازد. آنها همچنان به قوت خود باقی است و شاید راز جذابیت یا دست‌کم ماندگاری او در همین تناقض‌ها باشد؛ نوعی «رندی» که در جامعۀ ایران از دیرباز غیر‌قابل‌اجتناب بوده است تا جایی که مولانا در مثنوی می‌گوید:

در بیانِ این سه، کم جُنبان لبت

از ذهاب و از ذهب وز مذهبت

یعنی دربارۀ جاهایی که رفت و آمد می‌کنی (ذهاب) و میزان درآمد و دارایی خود (ذهب) و از باورها و اعتقادات خود سخن نگو و کسانی که لب خود را زیاد می‌جنبانند، طبعا باید مراقب‌تر باشند و آقای مدیری انگار هست!

ارسال نظر: