کدخبر: 16339

حادثه هولناک| حوادث

خودکشی وحشتناک زن جوان به خاطر خیانت| جزییات ماجرا هولناک

زن جوان که بعد از فرستادن استیکر شرمندگی و ناراحتی برای دوست قدیمی اش روز بعد متوجه خودکشی و مرگ او شد و درباره سرنوشت تلخ صمیمی ترین دوستش توضیح داد.

وقتی برای آخرین بار با من تماس گرفت تا سفره دلش را نزد قدیمی‌ترین دوست خود بگشاید، خیلی سریع و کوتاه پاسخش را دادم تا در فرصت مناسبی پای درد دل هایش بنشینم چرا که آن روز ارباب رجوع زیادی داشتم و سرم به شدت شلوغ بود، اما روز بعد خبر مرگ تلخ او را شنیدم و ...

این‌ها بخشی از اظهارات زن جوانی است که پس از خودکشی دوست قدیمی اش با عذاب وجدان خاصی دست و پنجه نرم می‌کرد.

او درباره این ماجرای تاسف بار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت:

۱۵ سال قبل رفاقت من و شکوفه در اولین ترم تحصیلی دانشگاه به مهر و محبت بی نظیری گره خورد به گونه‌ای که رازدار یکدیگر بودیم و در چمن زار عاشقانه‌ها قدم می‌زدیم. او رنگین کمانی از شور و هیجان و مهر و عاطفه بود که با تابش خورشید به همه انرژی می‌داد، اما در قلبش کوهی از غم و نامهربانی‌های روزگار نهفته بود. با این حال معنای واقعی واژه زن در وجودش خلاصه می‌شد و من بارها در محافل دوستانه درس‌های عشق و اخلاق را از او آموختم.

چند ماه بعد تازه متوجه شدم که خود غصه سنگینی دارد. یک روز سفره زندگی اش را در برابرم گشود و گفت: در ۱۶ سالگی با جوان ۳۰ ساله‌ای ازدواج کردم که هیچ گاه احساسات زنانه ام را نمی‌فهمید. او مردی بی مسئولیت، بی احساس و تهی از هرگونه مهر و محبت بود و از سوی دیگر من هم حتی الفبای زندگی مشترک را درک نمی‌کردم، اما انگار محکوم به «فهمیدن» بودم.

شکوفه از خیانت همسرش پرده برداشت

شکوفه سال‌ها بعد و در حالی که تحصیلات تکمیلی «کارشناسی ارشد» را به پایان رسانده بود روزی از خیانت همسرش پرده برداشت و با قلبی شکسته گفت که فرزندانش نیز نه تنها به او بی مهری می‌کنند بلکه مسیر شوم پدرشان را ادامه می‌دهند به گونه‌ای که واژه مادر را نمی‌شناسند و از او فقط آشپزی و خانه داری را انتظار دارند چرا که از پدر مهندس شان فقط هنر تحقیر و رفع نیازهای مالی شان را آموخته بودند، نمی‌دانم اگر دختری داشتم مهر مادر بر قلبش جاری می‌شد و مرا عاشقانه در آغوش می‌کشید یا او نیز مانند سه فرزند پسرم می‌شد.

 

ارسال نظر: